|
کد مطلب: 183039
خندوانه ديشب دلها را لرزاند
تاریخ انتشار : 1394/06/31 13:26:14 نمایش : 2067
نگاههايي پر از حرف و گاه درد، دستهايي لرزان و لبهايي که بعضيهايشان خنده را آن طرف مرز جا گذاشتهاند، ديشب خندوانه را به همراه کلي دل، لرزاندند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، خندوانه ديشب يه فرق بزرگ با شباي قبل داشت، کنار همه خندههايي که روي لبها آورد دلهايي رو هم تکون داد تا بيشتر يه ياد اونايي باشيم که از سلامتي و جونشون گذشتن تا من و شما اينجا بخنديم، کسايي که بعضيهاشون برگشتن اما خودشون لبخندشون رو جا گذاشتن و شدن جانباز اعصاب و روان... .
کساني که به قول جوان آن روز که ميرفتن، هيچ کس نپرسيد پدرتو بيشتر دوست داري يا وطنت رو، همسرت يا آزاديتو؟ چون جوابش براي اين دريادلان مشخص بود.
شادي برنامه ديشب هم به تمام اين عزيزان تعلق گرفت و بعد از مقداري صحبت که دِين مارو به اونها يادآوري ميکرد با آمدن بايرام که در حال ورزش بود، جو خندوانهاي شروع شد و رامبد هم خبر برنده شدن علي مسعودي را در رقابت با شقايق دهقان اعلام کرد؛ پس از اين هم ميکروفون ميان جمع رفت و تعدادي از اين جانبازان شعر، خاطره و لطيفه گفتند.
در ادامه جوان با اشاره به ۲۸ شهريور، روز اهداي مغز واستخوان و پخش آيتمي از خون دادن خودش براي اين موضوع، همه را به شرکت در اين اتفاق تشويق کرد، بعد هم جنابخان وارد شد و به رامبد گفت: دوست ندارم بگم اهداي خون کردم و جون نيازمندها رو نجات دادم، اصلا نميخوام بگم که مردم مديون منن، ولي رامبد واي به حالت اگر بشنوم به کسي يا جايي گفتي که من اين کار رو کردما، دهنتو کاهگل ميگيرم!
ولي بعد خودش عکسهايي را به عنوان سند، با عناوين من زير تابلو اهدا خون، در سالن اهدا، روبهروي دشويي اهداي خون، در حال باز کردن در آنجا، داخل آن جا و .... را در فضاي مجازي البته بدون قيد نام منتشر کرده بود!
بعد هم به جوان گفت از طريق اين برنامه اعلام کند که پرسنل اونجا با همه يکسان برخورد کنند چون به او بي احترامي شده بود، و يکي از مسئولان او را منفي و ديگري را آي مثبت خطاب کرده که اين باعث ناراحتي جنابخان شده بود.
پس از يک رفت و برگشت، جوان متني را خواند که چنين مضموني داشت: کي ميگه جنگ تموم شده، جنگ هنوز ادامه داره، جنگ توي نگاه مادر به عکس پسرش، براي پدر و مادري که چشم انتظار يه خبر از بچشوناند، يا براي لحظههايي که شايد خيلي از ما تحمل يک ثانيه شون رو نداشته باشيم،ادامه دارد و اين ما هستيم که بايد مسکن روح روانشون باشيم... .
در همين راستا پژمان آقايي، پزشکي که سالها در کنار اين جانبازان کار ميکند، حاضر شد و ابتدا از تاثيرات وحشتناکي که موج انفجار روي روان، حرکت و موارد ديگر ميگذارد گفت و بعد در پاسخ به جوان درباره سرزدن و بازديد از اين عزيزان در آسايشگاه اظهار کرد: برخي افراد هر از گاهي به بالاي سرشان ميآيند و چند عکس ميگيرند و ميروند، اين به تنهايي در شأن يک جانباز اينچنيني نيست، براي همين اميدواريم که مقدار بيشتري به آنها توجه کنند، زيرا اين عزيزان شايسته بهترينها هستند.
آقايي که خود از فرزندان شهدا بود، خاطرنشان کرد: علاقه من به اينها هيچ وقت تمام شدني نيست.
در پايان هم يکي از حاضران دلنوشتهاي پر از حرفها را خواند که در آن از وقتي گفته بود که او را جانباز اعصاب و روان خواندند، وقتي که به خاطر آرامش خانوادهاش به زندگي در آسايشگاهي غريب تن داد، وقتي که آن موج لعنتي به سراغش مي آيد و هيچ کس را يعني نه پدر، نه مادر، نه زن و نه بچهاش را ديگر نميشناسد و از حرفهاي عاشقانهاي که قبل از رفتن به همسرش گفته بود، اينکه يا دعا کند تا شهيد شود يا سالم برگردد و کنارش باشد ولي همه چيز جور ديگر پيش رفت، سختتر از آن چيزي که خواسته بود.
زندگيش پرشد از تنهاييهاي اجباري، به خاطر راحتي همه عزيزاني که براي آزادي آنها رفته بود، هر روز درد ميکشد و گاهي هر روز منتظر نگاهي است که مدتها است آن طور که بايد او را نميبيند، پس بايد بيشتر حواسمان به همه آنهايي باشد که بي هيچ منتي با عمل خود نه با حرف، ثابت کردند که چه قدر اين آب و خاک برايشان ارزش دارد، بايد بيشتر حواسمان باشد .... .
شاد باشيد.
مرجع : سايت خبري باشگاه خبرنگاران جوان
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|
|
|